سلام
امروز چه طوری؟خوبی؟
من که از حالت بی خبرم
اما زیاد هم مهم نیستی
با تو حرف زدن مثل حرف زدن با دیواره
و من حرف زدن با مرده ها رو دوست ندارم
یا زنده باش
یا برای همیشه از ذهن و قلب من
برو بیرون
امشب دلم خیلی واست تنگه
خیلی
دوست دارم
تا همیشه
محمدم سلام
بیوفای من
سلام
خیلی امروز خرابم
امروز استاد گفت
لازم نیست بری کرمان
من که تمام مشکلات این مدت رو
فقط به عشق اون روز تحمل کرده بودم
و رو هوا زندگی میکردم
حالا آخرین فرصت رو هم از دست دادم
لعنت به تو لعنتی
که منو این طوری اسیر کردی
لعنت به تو
تو بی وفاترین آدمی هستی که دیدم
دوست دارم
فراموشت کنم
کاش میشد
آخه عزیزکم
من چه گناهی کردم
سهم من این نبود
این نبود
نمیخوام
دست از سرم بردار
سلام به بهترینم
امیدوارم خوب باشی
منم خوبم
هر جوری هست روزگار میگذرونم
از همه جا موندم و خسته
اومدم اینجا
تا فقط برای تو بنویسم
هیچ کس ادرس اینجا رو نداره
اگه بدونی این روزها چی دارم میکشم
روزگار داره چهره ای رو به من نشون میده
که اگر منو نکشه
حتما بارها و بارها
منو محکم تر و سخت تر میکنه
کاش بودی
تا با نگاه مهربونت
حداقل میفهمیدم
راهی که دارم میرم درسته یا غلط
اما شایدم قسمت این باشه
سر در گم هستم
باید خودم رو پیدا کنم
و از نو بسازم
این فال رو همین الان گرفتم
واست مینویسم
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
کی دهد این غرض یا رب که همدستان شوند
خاطر مجموع ما زلف پریشان شما
عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یابرآید چیست فرمان شما
.
.
.
ای شهنشاه بلند اختر خدا را همتی
تا ببوسم همچو گردون خاک ایوان شما
فال شماره ی 11
غم دیدار تو دارم
اشنای غریبه
کاش میفهمیدی توی چه برزخی گیر کردم
کاش میرسیدی
میخوام از همه دل بکنم
از دست تو نه
ازدست خود خسته شدم
خیلی خسته
و تو.......
بی خیال بی خیال
سلام به آشنای همیشگی خدا
و تبریک به تو که نمیدانم چه بناممت
عیدت خیلی خیلی مبارک
محمد من دارم یه کار جدید میکنم.تصمیم گرفتم بیام پیشت.
با هزار تا التماس درخواست حالا میخوام یه جوری بیام که جای هیچ شکی برای بقیه نداشته باشه
محمد من دارم این قدم بزرگ رو برای فقط تو برمیدارم
قدم بعدی با تویه
این شاید جزو آخرین تلاشهای من برای رسیدن به تو باشه
از خدا میخوام که نا امیدم نکنه
تا دیدار خدا نگهدار